یک مرسی ِ از ته قلب تقدیم به خدایی که در این نزدیکیست !
الحمدالله قسمت شد امروز با یکی از دوستان بریم هیئت عزاداری
جمله ی " اصلا حسین جنس غمش فرق میکند " درسته ولی باید جمله ی " اصلا ابوالفضل جنس اشکش فرق میکند " هم باید بزنن کنارش.
حال خوبی پیدا کردم
نشد اشک بریزم ، دو قطره چکید ولی دیگه نیومد ! بغض میکردم ولی اشک نمیشد ...
یه حدیث خوندم ، نوشته بود هرکس قساوت قلب گرفت دیگه نمیتونه واسه اهل بیت گریه کنه !
از خودم بدم اومد ، تو نماز جمعه گفتم خدایا ! قربونت برم تو که منو کشیدی سمت خودت ، پس چرا هنوز باهام قهری ؟
قهری دیگه ، قهری ! اگه قهر نبودی که هنوز قساوت قلب نداشتم و پاک شده بود از روی قلبم ، الان حداقل زار میزدم به حال خودم !
هرکس که در گناه فرو بره دچار قساوت قلب میشه ... روی قلبش یه لایه غبارگناه میشینه ، مثل الان ِ من ...
خدا رو شکر ، که حداقل بیشتر از این غبار آلود نشد ، که الان جلوش رو گرفتم.
# امروز کم ندیدیم پسرانی که تیپ های آنچنانی زدن و کنار دسته های عزاداری به دید زدن مشغول بودن ... من کاری باهاشون ندارم چون هرکسی جواب اعمال خودش رو میده ، اما خب اعصابم خورد شد دیگه ...
# جای امر به معروف و نهی از منکر شدید حس میشه ...
# باز صدای اذان میاد ... این قضیه ی پست نوشتن و مصادف شدنش با اذان ... به فال نیک میگیرم ...